صنعت چرم از جمله صنایعی است که در شرایط کنونی و با توجه به مزیتهای ایران می تواند درآمدهای ارزی مناسبی را برای کشور به همراه داشته باشد؛ اما در چند دهه اخیر شاهد افت تولید و صادرات این محصولات بنا به موانع و مشکلات بوجود آمده به دلیل سیاستگذاری های غلط در کشور بوده ایم. در راستای بررسی این مشکلات و راهکارهای برون رفت از آنها به سراغ محمد لاهوتی؛ رئیس اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان سالامبور و چرم ایران رفتیم و در گفتگویی با وی، ابعاد مختلف عملکرد و جایگاه این صنعت را واکاوی کردهایم که متن گفتگوی آن را در ادامه می خوانید:
- با توجه به مزیتهای صنعت چرم ایران در دنیا طی دهه های گذشته، شرایط کنونی این صنعت را در جهان چگونه می بینید؟
صنعت چرم، صنعتی پولساز است که مواد اولیه آن از پوست حیوانات و غالبا پوست گوسفند، بز، گاو و گوساله بوده و کالاهای لاکچری و لوکس از آن تولید می شود. پیش از این چرم برای تهیه پاپوش و تهیه نیازهای مختلف بشر کاربرد داشته است که اکنون برای تهیه برخی از آنها از محصولاتی با جنس متفاوت استفاده می شود اما هنوز هم کفش چرمی به عنوان کالای مرغوب و بهداشتی مورد توجه بوده و مشتری خاص خود را دارد. بر اساس آمارهای جهانی کشورهایی با یک درصد منابع اولیه دراین صنعت، به عنوان کشورهای مزیتدار در دنیا شناخته می شود. در این راستا، ایران در تولید چرم سنگین (پوست گاو و گوساله) تقریبا نیم درصد و در چرم سبک (پوست گوسفند و بز) تا چند سال گذشته حدود 5.5 درصد از سهم جهان را به خود اختصاص داده بود. بنابراین با توجه به اینکه ایران در یک بخش نیم درصد و در بخشی دیگر 5.5 درصد از سهم جهانی را به خود اختصاص داده است، جزو کشورهای مزیت دار به حساب میآید و در صورتی که سیاستگذاری ها به درستی صورت می گرفت، امروز در صنعت چرم یکی از موفقترین و بزرگترین تولیدکنندگان این محصول بودیم. به عبارتی ایران سالانه، بصورت میانگین حدود ۲۵ میلیون راس کشتار دام سبک داشته که از پوست آن در صنعت چرم کشور استفاده می شد؛ اما امروز به دلیل مشکلات مالی و کوچک شدن سفره مردم و پایین آمدن تقاضا و کاهش مصرف گوشت گوسفند و دام سبک به کمتر از ۱۸ میلیون رسیده است؛ اما نباید فراموش کرد که ما در این صنعت همچنان مزیت دار هستیم.
- سابقه تاریخی صنعت چرم در ایران را چگونه می بینید؟
صنعت چرم یکی از مظلومترین صنایع کشور است که هیچگونه توجهی به آن نشده و به نوعی می توان گفت نه تنها از آن حمایت نشده؛ بلکه در برخی مواقع تضعیف و در برخی موارد دیگر، به آن هجمه وارد شده است. نگاهی به تاریخ این صنعت نشان می دهد که تقریباً از دهه ۴۰، صنعت چرم به عنوان یک صنعت در ایران مطرح شد و پیش از آن دباغخانه ها و واحدهای تولیدی کوچک به ساخت چرم و تیماج سنتی مشغول بودند؛ اما فعالیت صنعتی این حوزه از دهه 40 با بنیانگذاری مرحوم ایروانی در کفش ملی آغاز شد و صنعت چرم از آن پس، به عنوان یکی از صنایع مهم و تاثیرگذار در بخش چرم سنگین شناخته شد. شکوفایی صنعت چرم در دهه های 40 تا اواسط دهه 50 یعنی پیش از انقلاب شکل گرفت به قدری که حتی چکمه های ارتش سرخ شوروی سابق، توسط کفش ملی و با چرم ایران تولید و صادر می شد. در دهه 50 بود که هر روز برای افتتاح یکی از شعب کفش ملی در تلویزیون تبلیغ می شد و یا اول مهر ماه تبلیغات جالبی برای استفاده بچه ها از کفش های این کارخانه در تلویزیون صورت می گرفت؛ لذا بین دهه ۴۰ تا اواسط دهه ۵۰ انقلابی در صنعت چرم سنگین ایران رخ داد و توانستیم با ورود ماشین آلات و دانش فنی آن زمان، موفقیت های جهانی در این صنعت را کسب کنیم.
- در حال حاضر شرایط کشور برای تولید چرم سبک و سنگین در چه وضعیتی به سر می برد؟ آیا کماکان واحدهای تولیدی توان تولید سابق خود را حفظ کردهاند؟
خوشبختانه امروز منابع داخلی چرم سنگین به حدی است که تقریبا می توانیم تقاضای داخل را تامین کرده و بخش کوچکی از آن را صادر کنیم؛ اما با توجه به اینکه میزان مواد اولیه این چرم یعنی پوست سنگین، در کشور نسبت به پوست سبک کمتر است، واحدهای تولیدی کمتری در این زمینه فعال باقی مانده اند. متاسفانه از دهه ۹۰ به بعد واحدهای تولیدی در استان آذربایجان شرقی (تبریز) که قطب صنعت چرم سنگین ایران است و روزگاری بالغ بر ۴۰۰ واحد تولیدی در آن فعالیت داشته اند؛ امروز علیرغم تمام امکانات موجود به تعداد محدودی کاهش یافته است.
اما درباره چرم سبک باید عرض کنم ؛ از اواسط دهه 50 چرم سبک با واحدهای تولید مدرن و جدید فعالیت خود را آغاز کرد و یک سری کارخانجات در این دهه شکل گرفت که می توانیم از جمله آنها به چرم مغان، چرم زیاران، چرم خراسان، چرم لرستان، خزرخز اشاره کنیم که بیشتر این واحدها پیش از انقلاب فعالیت خود را آغاز کردند و تعدادی هم در شرف تاسیس بودند؛ اما هنوز همه این واحدهای جدید و صنعتی به وارد عرصه صنعت نشده بودند که انقلاب شکل گرفت و بعد از انقلاب هم برخی از آنها مصادره شده و با مدیریت دولتی اداره شد و با توجه به اینکه به زیاندهی رسیده بودند با واگذاری ها به مرور زمان هر یک به نوعی از صنعت چرم خارج شدند. اما جدای از واحدهای بزرگ و مدرن یاد شده، از ایام دور واحدهای تولیدی نیز در جنوب تهران در بخش چرم سنگین و سبک فعالیت داشتند که در آن زمان چرم سنگین تولید می شد ولی چرم سبک به دلیل عدم ورود ماشین آلات و دانش فنی روز، کماکان تولید این واحدها در مرحله سالامبور و وت بلو و صادرات آن به امریکا و ایتالیا صورت می گرفت و این شرایط تقریبا کماکان وجود دارد.
- دلیل جاماندگی ما در صنعت چرم سبک چیست؟
دلیل جا ماندگی کشور ما در صنعت چرم سبک که کماکان بصورت نیمه ساخته صادر میشود، نبود تکنولوژی و ماشین الات مدرن و بالا بودن قیمت مواد شیمایی در کنار دانش فنی پایین از یکسو و همچنین حجم گسترده پوست سبک که عملاً کمتر از ۱۰ درصد از آن در داخل تقاضا داشته و ما بقی، یعنی 90 درصد از آن مازاد نیاز داخل است و در صورت عدم صادرات تهدیدی جدی برای محیط زیست خواهد بود؛ لذا به این دلیل است که از حدود دهه ۳۰ و پیش از آن ایران صادرات گسترده سالامبور که کالایی نیمه ساخته در صنعت چرم سازی و یا واسطهای تولید چرم محسوب می شود را داشته و در بهترین شرایط در اواخر دهه 80 و اولیل دهه 90 صادرات این محصول به حدود ۲۰۰ میلیون دلار رسیده است.
- آقای لاهوتی، فکر می کنید دلیل اینکه نتوانستیم از تولید محصولات نیمه ساخته به محصول نهایی در صنعت چرم برسیم، چیست؟
دلایل زیادی برای اینکه نتوانستیم از تولیدکننده محصول نیمه ساخته به تولیدکننده محصول نهایی برسیم، وجود دارد. دلیل اصلی این است که در اوایل دهه 70 به دلیل مشکلات زیست محیطی فعالان این صنعت را مجبور کردند از جنوب تهران به شهرک صنعتی چرمشهر در اطراف ورامین منتقل شوند که ضربهای مجدد به صنعتی بود که مورد حمایت قرار نگرفته بود؛ چراکه به دلیل این جا به جایی، تعدادی از واحدهای تولیدی ریزش کردند و توان نقل مکان نداشتند. همچنین به دلیل مشکلات ارزی دهه ۷۰ استفاده از ارز دولتی برای واردات ماشین آلات این صنعت قطع شد و با وجود سرمایه گذاریهای هنگفت، کارخانجات تولید چرم سبک کشور نتوانستند خود را تجهیز کنند و کماکان تولید و صادرات سالامبور و وتبلو ادامه یافت.
موضوع دیگری که باید به آن اشاره کرد؛ وضع عوارض صادراتی برای محصولات سالامبور و وتبلو است. در دولت دهم در شرایطی که مشکلات ارزی بر کشور غالب شده بود، تحت عنوان خام فروشی برای صادرات برخی از کالاها عوارض وضع کردند؛ در حالی که حتی سالامبور کالای خام محسوب نمی شود و حداقل ۲۰ درصد ارزش افزوده دارد. با این حال با وضع عوارض دومین لطمهای بود که به این صنعت وارد شد و باعث شد تا صادرات ۲۰۰ میلیون دلاری این صنعت به حدود ۵۰ میلیون دلار تقلیل پیدا کند و بسیاری از واحدهای ما تعطیل شوند. امروز در شهرک صنعتی چرمشهر از حدود ۲۰۰ واحد جانمایی شده کمتر از 50 واحد فعال وجود دارد که نیمی از این تعداد نیز زیر 50 درصد از ظرفیت خود فعالیت کرده و یا به صورت فصلی به فعالیت خود ادامه می دهند؛ همچنین 25 واحد باقی مانده نیز حداکثر با 70 درصد از ظرفیت فعال هستند. علیرغم تمام تلاشهای صورت گرفته از سوی اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان سالامبور و چرم ایران، متاسفانه این عوارض همچنان پابرجاست و برخلاف وعده های داده شده مبنی بر برگشت عوارض به صنعت جهت ایجاد ارزش افزوده تا کنون بالغ بر ۱۲۰ میلیارد تومان عوارض پرداخت شده ولی دریغ از یک ریال برگشت به صنعت، عملا وضع عوارض بنام حمایت و ایجاد ارزش افزوده ولی بکام دولت است.
مورد سومی که باید به آن پرداخت پیشنهاد اتحادیه در قالب یک بسته تحلیلی و تحقیقات میدانی برای رشد و نمو صنعت چرم به دولت در دهه 80 است. در این بسته پیشنهاد شده بود تا چرمشهر به عنوان منطقه ویژه اقتصادی تعیین شود؛ چراکه در آن زمان کشور ایتالیا صنایع چرم خود را به دلیل مشکلات محیط زیستی مورد تاکید اتحادیه اروپا تشویق به خروج از کشور می کرد و فعالان ایتالیایی این حوزه نیز به دنبال مکانی مناسب برای جاگیری جدید بودند. متاسفانه علیرغم اینکه منطقه ویژه اقتصادی چرمشهر به تصویب هیئت دولت وقت رسید و ابلاغ هم شد؛ اما به دلایل متعدد که بخشی از آن به خود صاحبان صنایع باز می گردد و بخشی از آن نیز به دولت بعدی که اعتقادی به مصوبات دولت قبل نداشت؛ عملاً این موضوع مسکوت ماند و در نتیجه ایتالیاییها به جای سرمایه گذاری و ورود به ایران به سمت کشورهایی مانند چین و هند حرکت کردند و فرصت بی نظیری از دست داده شده و لطمه سنگین دیگری به صنعت چرم کشور وارد شد.
موضوع چهارمی که می توان به آن اشاره کرد، پایین بودن کیفیت ماشین آلات داخلی، بالا بودن تعرفه واردات مواد شیمیایی و کمبود نیروی ماهر و متخصص است که هر یک از این موارد، سیاستگذاری های دولت را پشت سر دارد. دولت به دلیل حمایت از تولید داخل سال هاست که از ورود ماشین آلات به عناوین مختلف جلوگیری کرده است در حالی که کیفیت ماشینآلات داخلی متناسب نیست. همچنین تعرفه واردات مواد شیمیایی باز هم به دلیل حمایت از تولید داخلی بسیار بالاست و همچنین عدم وجود نیروی متخصص و ماهر نیز این است که ورود یک نیروی خارجی به واحدهای تولیدی به دلیل سیاستهای کلی کشور در بخش فعالیت اتباع خارجی در واحدهای تولیدی با مالیات، حقوق و بیمه تامین اجتماعی بالایی همراه است. بنا به دلایل یاد شده این صنعت نتوانسته از دانش فنی روز دنیا و همچنین نیروهای متخصص و ماهر و واردات مواد اولیه مرغوب بهره ببرد. بنابراین با در نظر گرفتن موارد فوق عملا چرم تولیدی متناسب با درخواست خریدار خارجی نیست و یا اگر هم چرمی تولید شود که مورد خواست خریدار باشد قیمت آن رقابتی با دیگر رقبا نخواهد بود. مضاف بر اینکه اگر منطقه ویژه اقتصاد عملیاتی میشد، همه این معظلات برطرف شده بود.
موضوع پنجمی که باید به آن پرداخت عدم عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی (WTO) است. رقبای جهانی ما در صنعت چرم سبک کشورهای ترکیه، پاکستان، هند، چین، اسپانیا و ایتالیا هستند که در صورت رسیدن به سطح چرمسازی آنها نیز به دلیل عضویت این کشورها در WTO معاملاتشان فاقد تعرفه بالا است؛ اما صادرکننده ایرانی به دلیل عدم عضویت ایران در این سازمان با تعرفههای 15 الی 20 درصدی مواجه می شود. بنابراین یک رقابت ناسالم میان تولیدکننده چرم ایرانی با تولیدکننده چرم خارجی در بازارهای هدف صادراتی وجود دارد که متاسفانه فرصت رقابت را از بین می برد و جالب تر اینکه بدلیل این شرایط در صنعت چرم هرچه از کالای نیمه ساخته به سمت محصول نهایی حرکت می کنیم رقابت پذیری ما در بازارهای هدف سختتر میشود؛ به این معنی که هرچه ما به سمت ارزش افزوده بالاتر حرکت میکنیم، امکان فروش به دلیل افزایش قیمت و رقابتی شدن کالا را از بین میرود. به عنوان مثال اگر شما سالامبور یا وتبلو به یک کشور صادر می کنید خریدار این کالا نهایتا عوارض ۵ تا ۱۰ درصدی پرداخت می کند درحالی که هرچه به سمت محصول چرمی حرکت کنید این اعداد تا ۴۰ یا ۵۰ درصد افزایش پیدا میکند.
چرم ایران مزیتهای زیادی در گذشته داشته و کماکان نیز دارد؛ اگر سیاستگذاریها و برنامهریزیها به درستی صورت گرفته بود با توجه به پروانه های بهره برداری صادر شده در کشور و همچنین فعالیت 200 واحد موجود در چرمشهر ورامین با ظرفیت کامل فعالیت میکردند، علی رغم مزیت ایران در مواد اولیه باز هم می باید برای واردات پوست خام سبک اقدام می کردیم. این در حالی است که در صنعت چرم سنگین که با وجود دانش فنی و تولید چرم مرغوب در دنیا شناخته شدهایم و با واحدهای مجهزی که داریم که میتوانستیم تولید را افزایش دهیم اما برای واردات سالامبور و وتبلو در چرم سنگین باید ماه ها در سازمان استاندارد، دامپزشکی و دستگاههای دیگر تلاش شود تا اجازه وادرات ان داده شود و در نهایت کالایی که فاسد شدنی است مدت ها در گمرک معطل مجوزها بماند. این مراحل در بعضی مواقع باعث می شود، برخی از کالاها از بین بروند چراکه این کالا به گرما و شرایط نامساعد حساس بوده و به دلیل تازه بودن باید به سرعت تبدیل به محصول شود.
مورد؛ ششم که می توان به آن اشاره کرد؛ ساختار وزارت صنعت، معدن و تجارت است. در این وزارتخانه هر بخش مدیریتی مجزا دارد؛ اما مدیریت صنعت چرم بر عهده دفتر صنایع نساجی و پوشاک است که پیش از این صنایع نساجی و چرم نام داشت. مجموعه ای که باید مدیریت صنعت چرم را به عهده بگیرد و حتی اسم چرم را سال هاست از عنوان خود حذف کرده است و این نشان میدهد که این صنعت برای سیاستگذاران و مجریان فاقد اهمیت بوده است و در مقابل صنعت نساجی به دلیل گستردگی و اشتغال بالای خود بسیار مورد توجه قرار گرفته و تمام حمایت ها طی 40 سال گذشته در صنعت نساجی سیاستگذاری شده و صنعت چرم اصلا دیده نشده است. بررسی آمارهای وزارت صمت نشان می دهد که از دهه 70 تاکنون حمایتها، سوبسیدها و وامهای ارزان قیمت زیادی به صنعت نساجی تعلق گرفته است در حالی که حمایت ها از صنعت چرم زیر مجموعه همین مدیریت، تقریباً صفر بوده است. باید تاکید کرد؛ در جایی که سرمایهگذاری صحیح صورت نگیرد و اجازه فعالیت به فعالان اقتصادی داده نشود حتی اگر بسترهای لازم وجود داشته باشد، شرایط ویژه را از دست خواهیم داد. این اتفاقی است که در صنعت چرم سبک کشور رخ داده و ما پس از تقریبا یک قرن فعالیت در صنعت چرمسازی کماکان صادرکننده سالامبور و وتبلو هستیم و نتوانستیم از این فرصت به نفع اقتصاد ملی استفاده کنیم.
- شهرک صنعتی چرمشهر یکی از شهرکهای بزرگی تولید چرم در کشور است؛ اما مشکلاتی نیز دارد که تولیدکنندگان فعال در این شهرک را دچار سردرگمی کرده است. در صورت امکان کمی از این مشکلات را مطرح بفرمایید؟
اولین مشکل شهرک صنعتی چرمشهر جانمایی آن است؛ چراکه هیچگونه هماهنگی با صنایع پوست و چرم ندارد. بیشتر صنایع چرم سازی دنیا در مناطق مرطوب بنا شدهاند در حالی که شهرک صنعتی چرمشهر در خشک ترین و کویریترین منطقه در جنوب شرقی تهران بین ورامین و فشافویه قرار دارد.
نکته دوم؛ صدور بی رویه پروانه های بهره برداری بدون توجه به ظرفیتها و مواد اولیه داخلی در دهه ۷۰ بود. در این دوره حدود ۲۰۰ واحد تولیدی در شهرک صنعتی چرمشهر جانمایی شده بود که بر اساس پیش بینیها با توجه به سهم جهانی 5.5 درصدی بر آن بود که واحدها با تمام ظرفیت خود فعالیت کنند که با توجه به میزان پوست تولید شده در داخل باید برای فعالیت این واحدهای تولیدی به واردات پوست میپرداختیم اما با توجه به مشکلات ذبح شرعی امکان واردات پوست وجود نداشت و علی رغم تلاش های صورت گرفته اتحادیه و استفتا از مراجع عظام و نهایتا مقام معظم رهبری این مشکل مرتفع شد ولی بدلایل سخت گیری دستگاه های مختلف گه در بخش ثبلی در مورد واردات مطرح شد این موضوع نیز اتفاق نیفتاد.
نکته سوم که از همه مهمتر است، گستردگی شهرک صنعتی چرمشهر در سطح است به این معنی که واحدهای تولیدی در سطح پراکنده هستند در حالی که در کشورهای دیگر واحدهای چرمسازی در ارتفاع ایجاد می شود. زمانی که واحدها در سطح پراکنده می شوند، هزینه خدمترسانی و نگهداری افزایش یافته می یابد ؛ به عنوان مثال لوله کشی فاضلاب، لوله کشی آب و برق رسانی به جای اینکه دربعنوان متال منطقه ای 50 هکتاری انجام شود باید در منطقه ای 500 هکتاری به صورت گسترده بخش شود که تحمیل هزینه و افزایش قیمتها به واحدهای تولیدی را به همراه دارد. این اتفاق در شهرک صنعتی چرمشهر نیز رخ داده است و هر چه از عمر این شهرک میگذرد بدلیل استهلاک زیرساخت ها هزینهای بیشتری به واحد ها تحمیل میشود
نکته چهارم؛ زیرساخت ها است. زمانی که یک صنعت آلاینده تشخیص داده شده و در منطقه ای کویری ایجاد می شود در وهله اول باید بسترهای آن فراهم شود. مهمترین بستر آن تصفیه فاضلاب و دفن زباله های است که امروز پس از حدود ۳۰ سال از افتتاح شهرک صنعتی چرمشهر هنوز تصفیه خانه و دفن زباله و پسماندهای آن تعیین تکلیف نشده است. اکنون پس از یک سال و نیم پیگیری از سوی اتحادیه از طریق شورای گفتگوی دولت و بخش خصوصی اتاق تهران موضوع کماکان حل نشده. بارها استاندارفعلی و قبلی از شهرک صنعتی چرمشهر بازدید داشته اند و همچنین نشست های مختلفی با محیط زیست استان، فرمانداری و شهرداری با دستور استانداری تهران صورت گرفته است؛ اما علی رغم همه تصمیات دفن زباله با مشکل مواجه است و مقدار زیادی از پسماندها در منطقهای کنار تصفیه خانه انبار شده است و این میزان از زباله مربوط به 30 سال گذشته است.با توجه به حجم 200 هزار متر مکعب پسماند بر روی زمین که عدد بزرگی استباعت گردیده نه تنها محیط زیست بلکه بدلیل سرطان زا بودن سلامت کارگران و صاحبان صنایه را تهدید کند و دستگاه ها باید برای دفن این زبالهها چاره اندیشی کند. احدات یک شهرک با امکانات و زیرساخت ها مهم می باشد ولی تجربه نشان داده دولت ها بیشتر برای افتتاح طرح ها دوره خود عجله دارند و بدون ایجاد زیر ساخت افتتاح میکند و پس از آن هم کارهای زمین مانده به دست فراموشی سپرده می شود. این مشکلات از زمانی بیشتر شدت گرفته که بنام خصوصی سازی دولت بخش هایی که برایش ضرر داشت سریعا به بخش خصوصی سازی واگذار کرد و و شهرک صنعتس چرمهر نیز یکی از این پروزه هاست . با واگذاری اجباری شهرک صنعتی چرمشهر به صاحبان صنایع و ایجاد شرکت خدماتی چرمشهر عملا توپ در زمین صاحبان صنایع افتاد و شهرکی که مشکلات عدیده ای را از قبل با خود داشت واگذار شد. این واگذاری ها و فشار نگهداری شهرکها در شرایطی انجام شد که زیرساختها آماده نیست و واحدهای تولیدی خودشان درگیر مشکلات و مسائل واحدهایشان (تصفیه فاضلاب، هزینه بالای آب و انتقال آن، نگهداری دستگاهها و...) هستند؛ البته بعضی از شهرک ها هم که با این مشکلات رو به رو نبوده با واگذاری ها به صورت پویا فعالیت خود را ادامه داده و جایگاه خوبی پیدا کردند. اما واگذاری شهرکهای ضعیفتر به دلیل عدم فراهم سازی بسترها برای آنها مانند شهرک صنعتی چرمشهر مشکلات آنها را دو چندان کرد؛ چراکه نگهداری برای صاحبان صنایع به شدت گران تمام می شود و افزایش قیمتها و تولید را به شدت غیر اقتصادی کرده است.
- با توجه به سیموانع موجود بر سر راه تولید و صادرات محصولات چرمی آیا ایران هنوز توان حضور در بازارهای بین المللی را دارد؟
ما کماکان در صنعت چرم به ویژه در چرم سبک و همچنین در چرم سنگین به دلیل ایجاد زیرساخت ها و دانش فنی آن ظرفیت داریم. در بخش چرم سنگین با برداشتن موانعی که سازمان دامپزشکی برای واردات ایجاد کرده و همچنین سخت گیری هایی که استاندارد برای برخی از کالاهایی که هیچ ارتباطی با این بخش ندارد می تواند به رشد این صنعت کمک کند. در راستای سختگیری ها و موانع حضور استاندارد می توان گفت که وتبلو از زمان ورود به واحد تولیدی تا تبدیل شدن به چرم انقدر فعل و انفعالات شیمیایی روی آن صورت میگیرد که نیاز به دریافت استاندارد برای محصول نیه ساخته وتبلو نیست و در هیچ جای دنیا چنین رویکردی وجود ندارد که ایران در گمرکات کشور باید بر روی کالای وارداتی اعمال شود؛ چراکه نه با سلامت مردم در ارتباط است و نه مستقیما به دست مصرف کننده می رسد. وتبلو پس از ورود به چرمسازی با فعل و انفعالات شیمیایی و اسیدهای گوناگونی تبدیل به محصول نهایی می شود و ترکیب کالا و محصول به صورت کامل تغییر می کند و هیچ ارتباطی به استاندارد ندارد اما امروز یکی از موانع اصلی ما برای واردات مواد اولیه وتبلو مشکل استاندارد است. همچنین در بحث پوست و سالامبور به شدت با مشکل دامپزشکی مواجه هستیم. بنابراین یکی از روشهای حمایت از تولید میتواند تسهیل واردات پوست باشد. ما ظرفیتهای بسیار خوبی داریم که جدایی از تامین تقاضای داخل میتوانند به سمت صادرات نیز حرکت کند؛ چراکه کالاهای ما در چرم سنگین قابل رقابت با کالاهای ساخته شده در دیگر کشورها است و در چرم سبک مشکلات ما بسیار بیشتر است.
- از نظر شما راه نجات این صنعت چیست؟
راه نجات صنعت چرم ایران برای حرکت به سمت ارزش افزوده بالاتر این است که عوارض به این صنعت باز گردد تا ارزش افزوده با حمایت صورت گیرد و همچنین ایجاد شرایط مناسب برای سرمایگذاری مشترک (جوینت ونچر ) با صاحبان صنایع چرمی نامدار صورت گیرد تا بتوانیم خطوط تولیدی را با سرمایهگذاری خارجی به روز رسانی میکنیم. تولیدکنندگان داخلی توان واردات ماشین آلات با دلار 15 هزار تومانی را ندارند بنابراین با استفاده از ظرفیتهای خارجی می توان برای واردات این ماشین آلات با سرمایه خارجی اقدام کرد.همچنین رفع موانع وارداتی مواد شیمیایی و کاهش تعرفه های در کاهش قیمت تاثیرگذار است. ورود سرمایه گذار خارجی به منظور انتقال دانش فنی نیز می تواند کمبود نیروی کار ماهر را جبران کرده و در تربیت نیروی کار ماهر در کنار سرمایه گذاری خارجی کمک کند.
نکته بعدی که سرمایه گذاری خارجی می تواند کمک کننده باشد، ورود ما به بازارهای جهانی است؛ به این معنی که اگر ما با سرمایگذار خارجی تولید چرم را انجام دهیم ، می توانیم با استفاده از حضور شریک خارجی بسهولت وارد بازارهای خارجی شده و با ایجاد برندینگ تبدیل به صادرکننده محصول شویم؛ مانند روشی که ویتنام و تایوان در مورد البسه ورزشی با برند های مختلف انجام میدهد به این صورت که تولید در آن کشور به صورت محصول انجام میشود و بلافاصله توسط برند معروف ورزشی به تمام بازارهای جهانی ورود پیدا کرده و کالای خود را به راحتی بفروش می رسانند چراکه با استانداردهای همان برند تولید شده است.بحث کاهش هزینه های شهرک صنعتی چرمشهر یکی از موضوعات دیگری است که اگر دولت بتواند حداقل از این موضوع از محل عوارض صادراتی حمایت کند، کاهش هزینه ها را به همراه خواهد داشت و این موضوع نیز به جذب سرمایه گذار خارجی کمک خواهد کرد.
نکته بعدی منطقه ویژه اقتصادی یا منطقه آزاد چرمشهر است که مجددا در دستور کار قرار بگیرد و اجرایی شود. این موضوع باعث می شود ما هم از مشکلات تامین مواد اولیه و هم سود و عوارض گمرکی مواد اولیه بهره مند شویم. در این راستا، تولیدکنندگان مواد شیمیایی خارجی با گرفتن انبار در مناطق ویژه اقتصادی میتوانند کالای خود را وارد منطقه کرده و در آنجا نگهداری کنند که در صورت فروش به واحدهای تولیدی باقی کالای خود را به راحتی بازگرداند. این روند باعث انتقال دانش فنی به واحدهای تولید نیز خواهد شد؛ چراکه آنها موظف هستند با فروش کالای خود، شرایط استفاده از مواد اولیه را آموزش دهند و این روند در بحث ورود ماشین آلات، پوست، سالامبور و وتبلو (سبک و سنگین) نیز می توانند از ظرفیت های یاد شده در منطقه ویژه اقتصادی استفاده کنند.