هر کشوری برای داشتن صادرات نیازمند اهرمها و امکاناتی است که نبود هر یک از این اهرمها میتواند مانع بزرگی در رسیدن به سرمنزل مقصود باشد.
به گزارش روابط عمومی اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان سالامبور و چرم ایران به نقل از ایلنا، یکی از این اهرمها وامکانات، وجود کارخانههای مجهز به ماشین آلات به روز و بهینه است که ما عمدتاً از این ماشینآلات بیبهره هستیم. بسیاری از کارخانجات چرمشهر وسایل حداقلی جهت تولید سالامبور دارند و اگر قرار باشد همین فردا وتبلو تولید کنند با مشکل مواجه خواهند شد. برای تجهیز هر کارخانه جهت تولید چرم با امکانات روز حداقل یک و نیم تا دو میلیون دلار نیاز است و برای تبدیل پوست فصلی ایران به چرم حدود ۲۰ کارخانه با امکانات ذکر شده لازم است.
پس از آماده شدن کارخانه مجهز، نیروی انسانی ماهر و تحصیلکرده نیاز است که متاسفانه در این بعد هم دچار فقر شدید نیروی انسانی کاربلد هستیم. در کارخانههای چرم دنیا چندین و چند مهندس خبره، باتجربه و کاربلد وجود دارد که به طور تخصصی هر مرحله از چرم سازی را مدیریت و کنترل میکنند؛ آنها با علم روز آشنایی دارند و هر چند مدت در دورههای شرکتهای مطرح مواد شیمیایی و یا دانشگاههای چرم حضور به هم میرسانند و اطلاعات و روشهای خود را به روز رسانی می کنند. در حالی که ما در یک شهرک صنعتی شاید به تعداد انگشتان یک دست هم متخصص درجه یک نداشته باشیم.
سومین اهرم؛ مواد شیمیایی تخصصی پوست و چرم است. عدم حضور شرکتهای مهم و تاثیرگذار مواد چرم سازی در کشور ما معضل بزرگی است که این معضل با توجه به سختگیریهای جدید در واردات مواد شیمیایی، کار را سخت تر کرده است. حضور این شرکتها باعث تامین مواد مورد نیاز و تکنولوژی صنعت چرم می شود.
بسیاری از کشورهای مهم تولیدکننده چرم، میزبان کارخانجات تولید مواد شیمیایی از اقصی نقاط دنیا هستند و این تولید نزدیک به مصرفکننده هم باعث ارتقای کیفیت و هم توجه به خواست مشتری و نیز باعث کاهش قیمت و همچنین اشتغالزایی در کشورشان است که قطع به یقین می توان گفت که حتی یک مورد کارخانه خارجی تولید مواد شیمیایی چرم هم در کشور نداریم.
چهارمین اهرم و بازوی مورد نیاز، جهت اینکه تمام پوست استحصال شده در کشور تبدیل به چرم و محصول چرمی و در نهایت ارزش افزوده مورد نظر شود، حضور برندهای محصول چرم در کشور است. بسیاری از برندهای موفق چرم جهان در کشورهای تولیدکننده چرم و محصول مثل ترکیه، هند و پاکستان نماینده و نمایندگی دارند.
ارتباط نزدیک این برندها که مشتری اصلی چرم هستند با تولیدکنندگان چرم حیاتی است؛ آنها هستند که سفارش داده و مدل و رنگ انتخاب میکند و در نهایت محصول را خریداری خواهند کرد و به فروشگاه های خود در سراسر جهان ارسال می کنند و کالای تولیدکننده را از زمین بر می دارند و اگر آنها نباشند، محصول بدون سفارش، تولیدکننده را زمینگیر خواهد کرد که ما از حضورشان در کشور بیبهره هستیم.
پنجمین لازمه این کار، حضور مشتری و توریست خارجی در کشور است. کشورهایی مثل ترکیه و ایتالیا در سال شاهد حضور جمعیت چند ده میلیونی توریست در کشورشان هستند. جمعیتی عموماً ثروتمند که برای گردش، خرید و تفریح سفر میکنند و حجم بسیار بالایی از تولیدات چرمی این کشورها را با پرداخت دلار خریداری و از کشورشان خارج میکنند. این نوع مشتری ها هم خوش قیمت خرید میکنند و هم حمل آن را خودشان بر عهده می گیرند و هیچ هزینه سرباری برای تولیدکننده محصولات چرمی ندارند که متاسفانه ما از این نعمت هم بسیار کم برخورداریم.
جوایز صادراتی و نیز خدمات ترانزیتی و حمل و نقل آسان و نیز بهره مندی از نمایشگاههای خارجی با هزینههای ناچیز دیگر اهرمی است که کشورها برای تولیدکنندگان شان فراهم میکنند. چین با همین حربه طی کمتر از ۳۰ سال اقتصاد کمونیستی و منفعل خود را به اقتصاد اول دنیا تبدیل کرده است. هر مقدار در چین بیشتر تولید و صادرات کنید، امکانات بیشتر، جوایز بزرگ تر و حمایتهای بهتری شامل حالتان می شود.
در نهایت پس از تمام اهرم های یاد شده، مراودات آسان بانکی نیز نباید نادیده گرفته شود. تحریم های خارجی و نیز برخی خودتحریمی ها هم مانع بزرگ فلج کننده ای برای تولید و صادرات هستند، البته موارد دیگری هم میتوان برشمرد که به علت ضیق وقت آنها را فاکتور میگیرم.
حالا اگر تمام این امکانات و اهرم ها که تامین آن وظیفه دولتها وحکومتهاست فراهم شده بود وکسی باز هم صادرات با ارزش افزوده انجام نداد، میتوان با عوارض صادراتی آن هم برای مواد خام (که به نظرم نوعی تنبیه و جریمه است) می شود ان را به سمت تولید صادرات محور سوق داد.
متاسفانه در کشور ما که از همه این اهرم ها و لوازم ضروری تولید صادرات محور در صنعت چرم بی بهره هستیم افرادی با شعارهای بسیار زیبا و عوام فریبانه اصرار دارند، تولید فقط و فقط باید با همین بند اخر (عوارض و تنبیه) صادرات محور شود و به هیچ وجه حاضر نیستند، بپذیرند که هر یک از این الزامات و اهرمها نباشد کار دچار مشکل میشود و ما از رقبا عقب میمانیم؛ کما اینکه ماندهایم.
هزار برنامه تلویزیونی و صدها هزار شعار صادراتی و اشتغالزایی، کار یکی از اهرام های ذکر شده را انجام نخواهد داد و به قول قدیمیها با حلوا حلوا دهان شیرین نمی شود؛ کمااینکه تاکنون هم نشده است.
لازم به ذکر است، در باب اینکه صادرات سالامبور و وتبلو را صادرات مواد خام معرفی میکنند، اول اینکه ماده خام ماده ای است که هیچ فرآوری روی آن انجام نشده باشد در حالیکه سالامبور و وتبلو محصول تولید شده هستند. دوماً در کشورما، نه امروز و در این شرایط خاص، بلکه حتی ۱۰ سال پیش هم که مشکلات کمتری داشتیم، اگر میخواستیم همه سالامبورمان، نه چرم، بلکه فقط به وتبلو تبدیل کنیم با کمبود کارخانه و مواد شیمیایی لازم و حتی تکنولوژی و نیروی انسانی کاربلد مواجه می شدیم، چه برسد به امروز که در تهیه ساده ترین و اولین مواد شیمیایی تولید داخل (نه وارداتی) هم دچار مشکل و نابسامانی هستیم.
بسیاری از کارخانجات ما مواد اولیه خود را هفتگی خریداری میکنند و به علت کمبودها گاهی تعطیل میشود. در حالی که فقط شاید ۱۵ درصد پوستمان تبدیل به وتبلو میشود و مابقی به صورت سالامبور صادر می شود؛ لذا امیدوارم دوستانی که برنامه تهیه میکنند و شعارهای زیبا میدهند برای نتیجهگیری بهتر به سمت همفکری و تعامل با صنعتگران و صادرکنندگان قدم بردارند.
هادی صادقی، عضو هیات مدیره اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان سالامبور و چرم ایران